01
This page contains a poem with translation, audio recordings & vocabulary flashcards
The Sound of the Water's Footsteps  by Sohrāb Sepehri
Pottery vessel, Tepe sialk (Kashan) 1st mil BC, Natl Mus of Iran. Creative Commons, wikimedia, by Fabienkhan.
  The Sound of the Water's Footsteps  by Sohrāb Sepehri  صدای پای آب از سهراب سپهری

Audio All

Learn the VOCABULARY for this poem!

<<Go to Part 6      Part 7      Go To Part 8 >>

Text & Translation  
65 I am intimate with the commencement of the earth. من به آغاز زمین نزدیکم.
  I take the pulse of flowers. نبض گل‌ها را می‌گیرم.
  I am familiar with the wet destiny of water, the green habit of the tree. آشنا هستم با، سرنوشت تر آب، عادت سبز درخت.
      
66 My soul flows in the fresh direction of objects. روح من در جهت تازهٔ اشیا جاری است.
  My soul is juvenile. روح من کم‌سال است.
  My soul sometimes, out of excitement, coughs روح من گاهی از شوق، سرفه‌اش می‌گیرد.
67 My soul is idle: روح من بیکار است:
  It counts raindrops, brick joints. قطره‌های باران را، درز آجرها را، می‌شمارد.
  My soul is sometimes as real as a rock on the road. روح من گاهی، مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد.
     
68 I have not seen animosity between two firs. من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن.
  I have not seen a willow sell its shade to the ground. من ندیدم بیدی، سایه‌اش را بفروشد به زمین.
  Gratis bestows elm its branch to crow. رایگان می‌بخشد، نارون شاخه خود را به کلاغ.
  Wherever there’s a leaf, my eagerness blossoms. هر کجا برگی هست، شور من می‌شکفد.
  A poppy plant has washed me up in the flowing of existence. بوتهٔ خشخاشی، شست‌شو داده مرا در سیلان بودن.
     
69 Like the wing of an insect, I know the weight of dawn. مثل بال حشره وزن سحر را می‌دانم.
  Like a flowerpot, I listen to the music of growing. مثل یک گلدان، می‌دهم گوش به موسیقی روییدن.
  Like a basket full of fruit, I endure the high fever of ripening. مثل زنبیل پر از میوه تب تند رسیدن دارم.
70 Like a tavern, I linger on the border of illness. مثل یک میکده در مرز کسالت هستم.
  Like a building at the edge of the sea, I am anxious with the high pulls of eternity. مثل یک ساختمان لب دریا نگرانم به کشش‌های بلند ابدی.
     
71 Much as you want, sun; much as you want, bonding, much as you want, replication. تا بخواهی خورشید، تا بخواهی پیوند، تا بخواهی تکثیر.
     
72 I am content with an apple من به سیبی خشنودم
  And with smelling a chamomile bush. و به بوییدن یک بوتهٔ بابونه.
  I make do with a mirror, a pure attachment. من به یک آینه، یک بستگی پاک قناعت دارم.
  I do not laugh if a balloon pops. من نمی‌خندم اگر بادکنک می‌ترکد.
  And do not laugh if a philosophy cuts the moon in half. و نمی‌خندم اگر فلسفه‌ای، ماه را نصف کند.
73 I know the sound of the quail’s wing. من صدای پر بلدرچین را، می‌شناسم.
  The colors of the bustard’s breast, the footprint of the mountain goat. ‌رنگ‌های شکم هوبره را، اثر پای بز کوهی را.
  I know well where rhubarb grows, خوب می‌دانم ریواس کجا می‌روید،
74 When starling comes, when partridge sings, when falcon dies, سار کی می‌آید، کبک کی می‌خواند، باز کی می‌میرد،
   What is moon in the slumber of desert, ماه در خواب بیابان چیست،
   Death in the stalk of desire مرگ در ساقهٔ خواهش
   And the raspberry of pleasure, under the tooth of love-making. و تمشک لذّت زیر دندان هم‌آغوشی.

<<Go to Part 6      Part 7      Go To Part 8 >>