Meet Houshang Moradi-Kermani |
|
Text & Translation |
If you consider my works and books |
اگر آثار من و کارهای من رو (را) در نظر بگیرید |
And you take a look at them |
وشما اینهارو نگاهشون (نگاهشان) بکنید |
You will notice that there is a something special in all of
them |
میبینیدکه اینها همشون یک چیز خاصی توی (درونِ) اینها هست
(است) |
And this is the question of being lost and losing something. |
و اون (آن) مسألهٔ گمشدگی و گمکردگی
هست. |
Think for a moment and see that how when you lose something,
you, yourself also get lost in it. |
در یک لحظه فکر کنید و ببینید که چگونه وقتی چیزی رو گم کردید،
خودتون (خودتان) هم در اون گم میشید (میشوید). |
Has it ever happened that you've lost a needle or something? |
یک سوزن خیاطی، یک چیزی شده گم بکنید؟ |
When you are looking for it, you also get lost. |
در اون زمانی که [دارید] به دنبال اون هستید، به دنبال اون گم
شدَتون (گم شدهتان) هستید، دقیقاً خودتان هم گم شدید. |
You don’t remember anything else, |
هیچ چیزی دیگه یادتون (یادتان) نمیآید، |
You don't think of anything else, |
به فکرتون (فکرتان) نمیرسد، |
You then forget hunger, thirst, whatever your body (physical
self) anyhow needs and you just go after that objective. |
دیگه گرسنگی، تشنگی، هر چیزی که بههرحال بدن نیاز داره
(دارد)، همه رو فراموش میکنید و به دنبال اون هدف هستید، |
You are looking to find it, |
به دنبال اون هستید که اون رو پیدا کنید، |
In fact, you have yourself become lost in it. |
در حقیقت خودتون گم شدید توی اون. |
A masterpiece is such a thing, |
اثر هنری یک چنین چیزیه (چیزی است)، |
It is a story and we all have a story and it is inside us. |
این قصّه هست و ما همه یک قصه داریم و
[این] در درونمون قصّه هست. |
Life is, in fact, a story |
زندگی اصولاً یک قصّه هست |
And we vanish in stories, we get lost in stories, our
moments pass with these stories. |
و ما در قصّهها محو میشیم (میشویم)،
در قصهها گم میشیم، ما لحظه هامون (لحظه های
مان) با قصّهها میگذره
(میگذرد).
|
|
Clip 1
Next Clip>> |