This page contains a text with accompanying audio recordings and vocabulary flashcards.

Mim-esis

Pioneering efforts in Perso-Arabic font technology and how Thomas Milo got his start

AUDIO

Learn the VOCABULARY for this text  
   
1 When I turned my attention to Arabic it simply annoyed me that the actual writing was so much different from what the text books reported about it. زمانی که توجه‌ام معطوف به عربی شد، برایم آزار دهنده بود که خط نوشتاری تا این حد با آنچه در کتاب‌های دستور زبان تشریح شده، متفاوت است.
2 On top of that, when I produced my first Arabic book (also audio1 and audio2) I was surprised by the fact that no system was in use that could produce "real" Arabic. I had to accept a dumbed-down photo-typesetting variety. افزون بر آن، وقتی اولین کتاب عربی خود را چاپ  می‌کردم، از آنچه که هیچ سازه‌ای برای حروف‌چینی عربی واقعی در دسترس نبود، شگفت‌زده ‌شدم. بنابرین ناچار بودم به حروف‌چینی عکسی بسنده کنم.
3 My mind cranked over it a while and two years later we had the first Arabic smart font running on a primitive Z80 computer in machine code. برای مدتی آن را در ذهن خود سبک و سنگین کردم و بعد از دو سال،  اولین فونت پویای عربی را روی یک کامپیوتر Z80 ابتدائی به زبان ماشین راه اندازی کردیم.
4 It drove a modified Brother Daisy-Wheel printer with a one-letter ruq`ah alphabet: the letter Mim, which I considered the one that defied all Western assumptions about script. There were only four glyphs ever engraved. Animated Photo  آن کامپیوتر با یک چاپگر چرخ‌دنده‌ای تغییر یافتهٔ شرکتِ برادر (دیزی ویل) کار می‌کرد. این دستگاه  شاملِ  الفبای تک حرفی «رقعه» بود.  و آن حرف، حرف میم بود که به نظر من مظهر همه سختی‌های غیر قابل پیش‌بینی غربی‌ها است.  چهار صورت مختلف برای این حرف وجود داشت.
5 A Daisy-Wheel is a part of a certain type of electronic impact printer with a revolver-like circle of 100 glyphs on spokes (consequently called petals). The concept is a perfection of the regular typewriter. دیزی ویل بخشی از نوعی چاپگر ضربه‌ای الکترونیکی با  مکانیسمی شبیه تپانچه است که شامل  ۱۰۰ شکل مختلف روی دندانه یا گلبرگِ آن می‌باشد.  این  مرحلهٔ  تکامل یافته ماشین تحریر معمولی است.
6 Then we proceeded to make a set of 70 glyphs (exactly what was available for Arabic on a Daisy Wheel) covering every imaginable contextual instance of Ruq`ah (completed in 1985). آنگاه به ساختن  یک مجموعه کامل هفتاد حرفی پرداختیم.  (دقیقاً آنچه روی دیزی ویل برای عربی در دسترس بود.)  با در نظر گرفتن همهٔ شرایط قابل تصور، حروف‌چینی رقعه در سال ۱۹۸۵ به پایان رسید.
7 It still is the best available (automatic kerning, overlapping segments, alternative variants and strict adherence to the rules governing the real one). این مجموعه  هنوز بهترین مجموعه فونت از نظر جای‌گذاری مناسب حروف است.  
8 This was done with the MS-Office OLE-server. این کار با MS-Office OLE-server انجام شده است.
9 Each keystroke activates an electromotor that turns the wheel until the corresponding glyph is in striking position.
We used a modified daisy wheel printer where we could control externally all negative and positive increments both horizontally and vertically.
فشار هر یک از دکمه‌ها، حروف موتور چاپگر را به حرکت درمی‌آورد که باعث گردش چرخ دنده‌ها می‌شود.  به این طریق، حرف مورد نظر در جای مناسب برای ضربه قرار ‌می‌گیرد.
بنابرین، از چاپگر دیزی ویل تغییر یافته  استفاده کردیم  به طوری که می‌توانستیم همهٔ جزئیات  منفی و مثبت عمودی یا افقی را کنترل کنیم.
10 That last feature was crucial for the concept.
After a succesful test with the impact printer we completed 70 penstrokes as bitmaps for the first Hewlett Packard LaserJet Printer.
این تغییر برای روش ما  کلیدی بود.

پس از موفقیت آزمایشی با چاپگر ضربه‌ای، ۷۰  شکل نقش تصویری (بیت-مپ) را برای اولین چاپگر لیزریِ اچ. پی. تهیه کردیم.
11 The illustration above is of the part of the circle where the simplified naskh allographs were replaced by ruq`ah sub-letter units. The sub-letter units gave us endlessly more bang for our buck. تصویر بالای صفحه  بخشی از چرخ دیزی ویل است که در آن حروف ساده شدهٔ  نسخ با قسمت‌های مربوطه حروف رقعه جایگزین شده‌اند. این حروف‌پاره‌ها نتیجتاً امکانات قابل ملاحظه‌ای برای ما فراهم آورد.  در حقیقت بیش از آن پولی که پرداخته بودیم می‌توانستیم آش بخوریم.