HOME CONTENTS NEXT PREV POP-UPS TRANSLATION FAQ FLASHCARDS EXTRAS AUDIO HANDWRITING PRINT
۹. فحش که نوشتن نداره
بچّهها
پیکپیک
میخندیدند.
آقا
سرخ
شده بود.
دست
کرد
تو
جیبش
و
آبنباتی
درآورد
و
انداخت
تو
دهانش
و
جوید:
-
حاضرجواب
هم
که
هستی؟
-
اجازه
بدین،
بشینم.
-
نه،
وایستا.
عمداً
اون
مزخرفات
رو
نوشتی
که
بچّهها
بخندن
و
کلاس
رو
بههم
بزنی.
یا
میخواستی
منو
مسخره
کنی،
منظورت
همین
بود،
ها؟
من
خودم
تو
همین
جور
مدرسهها
کلاسها
درس
خوندم
و
بزرگ
شدم.
سرِ
من
نمیتونی
شیره
بمالی.
منظورت
دست
انداختنِ
من
بود،
نه؟
-
نه،
به
خدا.
همچین
منظوری
نداشتم.
غلط
کردم.
بشینم؟
-
تو
همیشه
از
این
جور
چرندیات
به
جای
انشاء
مینویسی؟
-
بستگی
داره
به
انشاء،
به
معلّم.
-
اگر
معلّمی
ساده
و
بیسر
و
زبون
باشه،
تو
گوساله
سرِ
کلاس
دستش
میاندازی؟
-
نه،
آقا.
-
پس
چیه؟
-
اگر
معلّمی
سرِ
کلاس
گفت،
«شما
آزادین
هرچه
خواستین
بنویسین»
من
میگردم
چیزِ
تازهای
پیدا
میکنم
و
مینویسم.
مثلِ
دیگرون
از
کتابها
رونوسی
نمیکنم.
-
اگر
فحشهای
آبدار
و
حرفهای
بیتربیتی
مینوشتی،
خیلی
تازه
بود.
قطرهای
خونِ
گرم
از
نرمهٔ
گوشم
چکید
رو
گردنم
و
راه
کشید
و
رفت
تو
یقهم.
با
کفِ
دست
پاکش
کردم
و
گفتم:
-
فحش
که
نوشتن
نداره.
-
چرا
نداره؟
به
تتهپته
افتادم:
-
آ... آ... قا......
بِ...شینم؟
-
نه،
وایستا.
کارت
دارم.
-
شما
که
حقمو
گذاشتین
کفِ
دستم،
دیگه
برای
چی
وایستم؟
-
تو
که
میخوای
نویسنده
بشی،
بگو
ببینم
چه
موقع
میشه
فحش
رو
نوشت،
و
داد
دستِ
مردم؟
-
تا
اونجائی
که
من
میدونم،
تو
داستان
میشه
فحش
نوشت.
اونم
نه
هرجور
فحشی.
-
مثلاً؟
-
مثلاً
بعضی
فحشها
که
زشت
نیستن،
میشه
از
زبونِ
آدمِ
داستان
نوشت.
برای
اینکه
نشون
بدیم
اون
آدم
تربیتِ
خانوادگی
نداره
و
نمیتونه
جلوی
زبونشو
بگیره.
-
میتونی
مثل
بزنی؟
فحشی
بگو
که
بشه
نوشت.
بدجوری
دمم
لای
تله
گیر
کرده بود.
هیچ
«مثلی»
یادم
نمیآمد
که
قابلِ
گفتن
باشد،
آن
هم
سرِ
کلاس.
هر
فحشی
که
سرِ
زبانم
میآمد
زشت
بود.
همهٔ
فحشهای
ناجورِ
دنیا
آمده بود
تو
کلهام.
امّا،
کو
مردش
که
جلوی
ناظم
چاکِ
دهانش
را
واکند
و
یک
دانه
از
آنها
را
بیندازد
بیرون؟
آقا
چشم
انداخته بود
تو
چشمم.
سرِ
سبیلهاش
را
میجوید.
چشمم
را
از
نگاهش
دزدیدم
و
زمین
را
نگاه
کردم.
بلند
شده بود.
ترکه
تو
دستش
بود.
تکانتکان
میخورد،
عینِ
بچّهٔ
مار.
آقا
از
خدا
میخواست
که
من
فحشی
بدهم
و
او
هم
ترتیبِ
گردن
و
سر
و
کلهام
را
بدهد.
گفتم:
-
آقا
بشینم؟
-
فحش
بده،
بشین.
-
بلد
نیستم.
-
گفتی
و
من
هم
باور
کردم.
باید
فحش
بدی...
اگر
زنگ
هم
بخوره،
همین
جور
سرِ پا
نگهات
میدارم.
خیال
کردی
کسی
نیست
که
تو
رو
آدم
کنه؟