HOME   CONTENTS   NEXT   PREV   POP-UPS   TRANSLATION   FAQ   FLASHCARDS   EXTRAS   AUDIO   HANDWRITING   PRINT

۷.  یک مسخرگی یادت بدم که تا عمر داری یادت نره

    نگاه کردم و دیدم آقا، همان موقع که سخت مشغولِ خواندنِ انشاء بودم پاورچین‌پاورچین آمده است بالای سرم، و حالا دارد چوبکاری‌ام می‌کند.
    بچّه‌ها ترس را گذاشته بودند کنار و خنده‌شان را ول کرده بودند تو کلاس.   آقای ناظم یک ضربهٔ دیگر، با ترکه گذاشت پسِ گردنم، رنگش شده بود سیاه، عینِ زغال.   من هاج و واج نگاهش می‌کردم.   آقا داشت از زورِ عصبانیّت می‌ترکید.   سبیل‌ها و پره‌های دماغش می‌لرزید.   صورتِ چاق و پرگوشتی داشت؛ گوشت‌های شل.   اوقاتش که خیلی تلخ می‌شد، گوشت‌های صورتش چین برمی‌داشت و چین‌های گوشتی می‌لرزید و می‌پرید.   چشم‌هاش شده بود اندازهٔ دو تا کاسه، درشت و پر خون.   رو کرد به بچّه‌ها:
    - خفه، خفه گوساله‌ها.
    بچّه‌ها خنده‌شان را خوردند.   کلاس آرام شد.   خم شدم و دفترم را که کفِ کلاس افتاده بود، برداشتم و گفتم:
    - با اجازه، بشینم؟
    - نه، وایستا کارت دارم.
    دستی به پسِ گردنم، که بدجوری می‌سوخت، کشیدم و گفتم:
    - آقا، بشینیم بهتره.   چون انشام تموم شد.   ‌شما هم که منو زدین، دیگه کاری نمونده.   حالا یکی دیگه بیاد انشاء بخونه.
    آقا، زل‌زل نگاهم کرد و نوکِ سبیلش را جوید:
    - مسخرگی درمی‌آری، ها؟
    - من... غلط بکنم؟
    - بله تو.   سرِ کلاسِ من مسخرگی.   یک مسخرگی یادت بدم که تا عمر داری یادت نره.
    - چه مسخرگی، آقا؟
    مثلِ بید می‌لرزیدم.   شستم خبردار شد که بی‌برو برگرد کارم ساخته است، گفت:
    - اون مزخرفات چی بود که خوندی؟
    - انشاء بود.   نوشته بودم، خوندم.
    ترکه را برد بالا و آورد پایین، به ضرب، این بار به جای پسِ گردن، ترکه خورد تو صورتم.   تو چشمم نخورد، خدایی بود.   زد رو لبم.   ترکه نازک بود و نرم، پیچید دورِ سرم، و از آن رو آمد و خورد رو نرمهٔ گوشم، و آتش گرفت:
    - که... مرده‌شور بیشتر از همه به مردم خدمت می‌کنه؟  این جوری انشاء می‌نویسن؟  مرده‌شور ریختتو ببره... کی این مزخرفات رو برات نوشته؟
    - خودم نوشتم.   ادبیاتم خوبه.
    - خاک بر سرت کنن با اون ادبیاتت.
    دست‌هام می‌لرزید، لب‌هام خشک شده بود.   گوشم می‌سوخت، گفتم:
    - ‌شما گفتین، «آزادین، هرچه خواستین بنویسین
    - یعنی به نظرِ تو گوساله، هیچ‌کس بیشتر از مرده‌شور به مردم خدمت نمی‌کنه؟  یعنی دکتر و معلّم و کفّاش و بنّا هیچ‌کاره‌ان؟
    - نگفتم هیچ‌کاره‌ان، گفتم همه‌شون خوبن، همه‌شون خدمت می‌کنن.
    - امّا، تو نوشتی، «مرده‌شور بیشتر خدمت می‌کنه
    - بله، قبول دارم، من اینو نوشتم.   چون مردم دوستش ندارن.   حتیٰ اذیتش می‌کنن.   ولی او به دل نمی‌گیره و باز هم به مردم خدمت می‌کنه.

NEXT   PREV