Drunk and Sober -- Restate Each Line in Original Classical Style

Original Classical to Modern Paraphrase    Modern Paraphrase to Original Classical

Directions: Here are the lines of the poem restated in Modern Spoken Style. Try to restore each line of the poem back in its original classical style. Click on Next to check your answers.
پلیس، یه مستی رو در راه دید و یقه‌اش رو گرفت.

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست بهش گفت: رفیق، این پیراهنه، افسار نیست.

مست گفت: ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست

پلیس گفت: مستی. همینه که تلوتلو میخوری.

گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان می‌روی

مست گفت: مشکل، راه رفتن نیست. این راهه که صاف و هموار نیست.

گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

پلیس گفت: باید تو رو تا خونهٔ قاضی ببرم.

گفت: می‌باید تو را تا خانهٔ قاضی برم

مست گفت: برو، صبح بیا. قاضی که نصفشب بیدار نیست.

گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست

پلیس گفت: خونهٔ فرماندار نزدیکه. میریم اونجا.

گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم

مست گفت: از کجا معلوم که فرماندار تو خونهٔ میفروش نباشه؟

گفت: والی از کجا در خانهٔ خمّار نیست؟


پلیس گفت: تا وقتی به رئیس پلیس خبر بدیم، در مسجد بخواب.

گفت: تا داروغه را گوئیم در مسجد بخواب

مست گفت: مسجد که جای خواب مردم بدکار نیست.

گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

پلیس گفت: یه پولی به ما بده و خودتو خلاص کن.

گفت: دیناری بده پنهان و خود را وا رهان

مست گفت: رشوه دادن، شرعی نیست.

گفت: کار شرع کار درهم و دینار نیست

پلیس گفت: به عنوان غرامت، لباست رو از تنت درمییارم.

گفت: از بهر غرامت جامه‌ات بیرون کنم

مست گفت: لباسم پوسیده. جز یه ذره تار و پودش، چیزی نمونده.

گفت: پوسیده است، جز نقشی ز پود و تار نیست

پلیس گفت: حواست نیست. کلاهت افتاده.

گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه

مست گفت: مهم اینه که آدم عقل تو سرش باشه. بیکلاهی که عار نیست.

گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست

پلیس گفت: خیلی مشروب خوردی. از خودت بیخود شدی.

گفت: می بسیار خوردی زان چنین بی‌خود شدی

مست گفت: ای یاوهگو، حرف کم و زیاد خوردن نیست.

گفت: ای بیهوده‌گو حرف کم و بسیار نیست

پلیس گفت: باید هشیاران مردم مست را شلاق بزنند.

گفت: باید حد زند هشیارمردم مست را

مست گفت: یه هشیار بیار. اینجا کسی هشیار نیست.

گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست.