Index
Chris de Burgh --
Shekastan
. Directions: Select the correct Persian translation for each English phrase from the drop down box. Click "check" to see your score.
Check
I broke my promise
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
My promise broke
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
I broke his/her hand
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
His/Her hand broke
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
I broke the glass
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
The glass broke
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
I broke his/her heart
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
His/Her heart broke
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
I broke the vase
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
The vase broke
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
He died
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
The bone of my hand/arm broke
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
Stop! You've broken my hand/arm
???
دستش را شکستم
عهدم شکست
گلدان را شکستم
گلدان شکست
قلبش را شکستم
قلبش شکست
استخوان دستم شکست
شیشه را شکستم
شیشهٔ عمرش شکست
دستش شکست
عهدم را شکستم
شیشه شکست
نکن دسّمو شکستی
Check
OK
Index