اگه روزی بری سفر  | اگر روزی به سفر بروی  | 
بری ز پیش من بیخبر  | (اگر) از پیش من بیخبر بروی  | 
اسیر رؤیاها میشم  | اسیر رؤیاها میشوم  | 
دوباره تنها میشم  | دوباره تنها میشوم  | 
به شب میگم پیشم بمونی  | به شب میگویم پیشم بمانی  | 
به باد میگم تا صبح بخونی  | به باد میگویم تا صبح بخوانی  | 
بخون ز اون دیار یاری  | بخوان از آن دیار یاری  | 
که توش منو تنها نذاری  | که در آن من را تنها نگذاری  | 
اگر فراموشم کنی  | اگر فراموشم کنی (اگر من را فراموش کنی)  | 
ترک آغوشم کنی  | اگر آغوشم را ترک کنی  | 
پرندهٔ دریا میشم  | پرندهٔ دریا میشوم  | 
تو چنگ موج رها میشم  | در چنگ موج رها میشوم  | 
به دل میگم ساکت بمونی  | به دل میگویم ساکت بمانی  | 
به باد میگم تا صبح بخونی  | به باد میگویم تا صبح بخوانی  | 
بخون ز اون دیار یاری  | بخوان از آن دیار یاری  | 
که توش منو تنها نذاری  | که در آن من را تنها نگذاری  | 
اگر یه روزی نوم تو  | اگر یک روزی نام تو  | 
تو گوش من صدا کنه  | در گوش من صدا کند  | 
دوباره باز غمت بیاد  | غمت دوباره باز بیاید  | 
که منو مبتلا کنه  | که من را مبتلا کند  | 
به دل میگم کاریش نباشه  | به دل میگویم کاری نداشته باشد  | 
بذاره درد تو دوا شه  | بگذارد درد تو دوا شود  | 
بره تو تمام جونم  | برود در تمام جانم  | 
که باز برات آواز بخونم  | که باز برایت آواز بخوانم  | 
اگر بازم دلت میخواد  | اگر باز هم دلت میخواهد  | 
یار یکدیگه باشیم  | یار یکدیگر باشیم  | 
مثل ایوم قدیم بنشینیم و سحر پاشیم  | مثل ایام قدیم بنشینیم و سحر باشویم  | 
باید دلت رنگی بگیره  | باید دلت رنگی بگیرد  | 
دوباره آهنگی بگیره  | دوباره آهنگی بگیرد  | 
بگیره رنگ اون دیاری  | رنگ آن دیاری را بگیرد  | 
که توش منو تنها نذاری  | که در آن من را تنها نگذاری  | 
اگر میخوای پیشم بمونی  | اگر میخواهی در پیش من (نزد من) بمانی  | 
بیا تا باقی جوونی  | بیا تا باقی جوانی  | 
بیا تا پوست به استخونه  | بیا تا پوست به استخوان است  | 
نذار دلم تنها بمونه  | نگذار دلم تنها بماند  | 
بذار شبم رنگی بگیره  | بگذار شب من رنگی بگیرد  | 
دوباره آهنگی بگیره  | دوباره آهنگی بگیرد  | 
بگیره رنگ اون دیاری  | رنگ آن دیاری را بگیرد  | 
که توش منو تنها نذاری  | که در آن من را تنها نگذاری  | 
اگر روزی نوم تو  | اگر روزی نام تو  | 
تو گوش من صدا کنه  | در گوش من صدا کند  | 
غمت دوباره باز منو مبتلا کنه  | غمت دوباره باز من را مبتلا کند  | 
به دل میگم کاریش نباشه  | به دل میگویم کاری نداشته باشد  | 
بذاره درد تو دوا شه  | بگذارد درد تو دوا شود  | 
بره تو تمام جونم  | برود در تمام جانم  | 
که باز برات آواز بخونم  | که باز برایت آواز بخوانم  |