تمام وسایل سفر توی ساکم براحتی جا گرفت. | All the equipment for the trip easily fit in my bag. |
اعتراض مردم به تورم و گرانی بیسابقه در کشور بالا گرفت. | The outrage of people to inflation and unprecedented high-prices in the country soared up. |
در حمایت از سیاستهای ضد جنگ تظاهرات سراسر آمریکا را | In support of anti-war policies, demonstrations spread all across America. |
من نوازندگی پیانو را از ده سالگی نزد اساتید برجستهٔ این ساز فرا گرفتم. | I learned piano-playing since age ten with the foremost masters of this instrument. |
پلیس وقتی دزد فراری رو توی یک بنبست گیر انداخت اسلحهاش رو به سمت دزد نشانه گرفت و گفت: دستاتو بگیر بالا! | The police officer, when he had cornered the runaway thief in a dead-end, aimed his weapon towards the thief and said, “Hold your hands up!” |
سر کلاس دستم رو بالا گرفتم تا از استاد سؤال بپرسم. | In class, I raised my hand so as to ask the teacher a question. |
بچّه جون، با این سیمها بازی نکن برق میگیرت کار دست ما میدی. | Child, don’t play with these wires, you’ll get electrocuted and then you’ll hand us a job/ put a fine problem on our hands. |
از بودن با یک دوست خوب به اندازه خوندن یک کتاب خوب میشه چیز یاد گرفت. | One can learn from being with a good friend as much as from a good book. |
خوب معلومه اگه آدم سر کلاس حواسش پرت باشه و تکلیفشم رو انجام نده آخر ترم نمیتونه نمره خوبی بگیره. | Well of course it is obvious that if one is not paying attention in class and does not do the homework at the end of the term one cannot get a good grade. |
کارخانه با تلاش شبانهروزی کارگران و درایت و برنامهریزی دقیق مدیریت آن پا گرفت | The factory, with the round-the-clock effort of the employees and wisdom and the precise planning of its management, became well established. |
این راه را پیش نگیر. | Don’t pursue this path. |
او راه هنرپیشگی را در پیش گرفت. | He/she took up acting. |
دست پیش را بگیر تا پس نایفتی. | Gain the upper hand so you don’t fall behind. |