Angāsi -- Gereftan -- Contemporary to Classical -- Hard 1 b

Directions: Click on Next.

چون بنا سپری شد بفرمود(نمرود) تا شروع کنند به هیزم کشیدن با اشتر و استر و خر.

چون بنا سپری شد بفرمود [ نمرود ] تا هیزم کشیدن گرفتند به اشتر و استر و خر. ( ترجمه طبری)

حاجبان ... از پیش می‌رفتند و اعیان از پس ایشان شروع به آمدن کردند.

حاجبان ... می‌رفتند پیش و اعیان بر اثر ایشان آمدن گرفتند. (تاریخ بیهقی)

... قلم ... برداشت و شروع به نوشتن کرد.

... قلم ... برداشت و نسخت کردن گرفت. (تاریخ بیهقی)

و چون صبح دمیدن را به فرمان رب‌العزه آغاز کند.

و چون صبح دمیدن گیرد به فرمان رب‌العزه. (قصص الانبیاء ص ۱۳)

چون کار به آنجا رسد و رسیدن عذاب‌ها و رنج‌ها به خلق‌ها شروع شود.

چون کار بدانجا رسد و عذابها و رنجها به خلقان رسیدن گیرد. (قصص الانبیاء ص ۱۵ )

و جای خوشه سبز نشد و قطره‌ای خون از آنجا چکیدن را آغاز کرد.

و جای خوشه سبز نشد و قطره‌ای خون از آنجا چکیدن گرفت. (قصص الانبیاء )

اگر [تاول زبان] سر [باز] کند و شروع به پاک شدن کند...

اگر سر کند (یعنی سرباز کند آماس زبان) و پالودن گیرد... (ذخیره خوارزمشاهی)

بعضی وارد چشم می‌شوند و به آن دلیل اشک شروع به آمدن می‌کند.

بعضی [ شعر زائد ] بچشم اندر خلد و بدان اشک آمدن گیرد. (ذخیره خوارزمشاهی)

در این ماه میوه‌ها و گیاهان شروع به دمیدن میکنند.

اندر این ماه [ ماه اسفند ] میوه‌ها و گیاه‌ها دمیدن گیرد. (نوروزنامه)

این شب گفتند ما فلان زن را می‌خواهیم و افسون خواندن را آغاز کردند.

این شب گفتند ما را فلان زن باید و افسون خواندن گرفتند. (مجمل التواریخ والقصص )

چنانکه بوی زهر به آنها برسد در حال ...با یکدیگر شروع به سرزدن می‌کنند ... چون تو پای در ایوان نهادی مهره‌ها جنبیدن را آغاز کردند.

چنانکه بوی زهر بدیشان رسد درحال ... با یکدیگر سر [ و ] زدن گیرند... چون تو پای در ایوان نهادی مهره‌ها جنبیدن گرفت. (تاریخ بخارا)

پیشتر رفت و ماهی خوردن را شروع کرد.

پیشتر رفت و ماهی خوردن گرفت. (سندبادنامه ص ۴۸)

و مانند نخجیر و گراز در نشیب و فراز شروع به دویدن کرد.

و مانند نخجیر و گراز در نشیب و فراز دویدن گرفت. (سندبادنامه)

بازرگانان شروع کردند به گریه و زاری کردن.

بازرگانان گریه و زاری کردن گرفتند. (گلستان)

و برگشت و شروع کرد به سخن‌های رنجش‌آمیز گفتن.

و برگشت و سخنهای رنجش آمیز گفتن گرفت. (گلستان)

بارش باران آغاز شد و هر ساعت پر قوت‌تر می‌شد.

باران باریدن گرفت و هر ساعت به قوتترمی‌شد. (انیس الطالبین)

چون که او شروع کرد به فرو بردن سوزن ... (چون که او فرو بردن سوزن را آغاز کرد ...)

چون که او سوزن فروبردن گرفت ...