Part 14 - Idioms: Persian to English

Directions: Click on Next.

دو ساعت دیگه
دو ساعتِ دیگه

in two hours, two hours later

سوار بر چرخ

on my bike

می‌بایست وقت را بکشم

I had to kill the time

می‌ترسیدم یادش برود

I was afraid he'd forget

پلاس بودم

I was wondering around

دلم هوای مدرسه کرده بود

I was yearning for school

از جلوی چند مدرسه رد شدم

I passed by some schools

تک‌تک و دسته‌دسته

one-by-one or in groups

خاک و خل

dust and dirt

قیافه‌اش به معلّم‌ها می‌خورد

he had the looks of a teacher
he resembled a teacher

الآن زنگ می‌خوره

the bell is about to ring

تند برو

Hurry!

وقت کند می‌گذشت

time was passing slowly

وقت مثلِ تیر می‌گذشت

time passed like lightning

رو همین حساب

on this account, accordingly

قدِ خودم

of my height

دمپایی لاستیکی پاش بود

he had on rubber slippers/thongs

از فردا پس فردا

starting from tomorrow or the day after

خاک بر سرت کنن

you stupid fool!

اگر می‌گذاشتن درس بخونه

if they'd let him study

از چرخ پیاده شدم

I got off my bike

می‌خوای کمکت کنم؟

Want me to help you?

پوزخند زد

he snickered

از زورِ سرما سرخ شده بود

had turned red from cold

ردِ دمپایی

thong mark

استاد کشیده‌ای شتلق خواباند تو صورتِ شاگرد

the master laid a slap "whack!" on the face of the apprentice

نگذار بیاد تو دکون

don't let come into the store