واژگانِ مترادف و تعریفِ لغاتِ مخصوص هفتهٔ سوّم (زان سو)
Directions: Click on Next.
وسیلهای برای نگهداری و حمل چیزهای کوچک | کیف |
با نظم و ترتیب | مرتّب |
حاضر | آماده |
کتابچهای که در آن یادداشت مینویسند ؛ اُتاق کار | دفتر |
آنچه چیزی در داخل آن نیست؛ تُهی | خالی |
ردیف عمودی برای نوشتنِ مطلبی در جدول | سُتون |
دارای اجزایی | ترکیب |
رونویسی کردن؛ کپی کردن | بازنویسی کردن |
کسانی که شغلشان یکی است یا در یک محل کار میکنند | همکار |
زن یا شوهر؛ زوج؛ زوجه | همسر |
نادرست؛ اشتباه | غلط |
تصویر هنری؛ تصویر زیبا | نقّاشی |
شیرینی که از آرد، شیر، تخممرغ و شکر تهیه میکنند | کیک |
گردشگاهی عمومی | پارک |
نام مذکر به معنی «زیبا» یا «خوب» | حُسَیْن |
حرکت | تکان |
به حرکت انداختن؛ تحریک کردن | تکان دادن |
تعلیم دادن؛ آموختن | یاد دادن |
حق دادن به کسی که بتواند کاری انجام دهد | اجازه دادن |
پاسخ دادن | جواب دادن |
نمایش دادن | نشان دادن |
تکلیفها | تکالیف |
تکراری | استمراری |
ماضی استمراری، عملی که در گذشته تکرار میشود | گذشتهٔ استمراری |
سؤال | پرسش |
کردن، تمام کردن | انجام دادن |
وقت | زمان |
آسان | ساده |
یکی از صورتهای فعل در زمان حال | حال ساده |
دنبال کردن | ادامه دادن |
یکی از صورتهای فعل در زمان گذشته | گذشتهٔ ساده |
میوهای کوچک سفیدرنگ، نرم، آبدار و شیرین | توت |
وسیلهای که در بعضی بازیها به کار میرود. مثلاً توپِ بسکتبال، توپ بیلیارد،
توپ تنیس؛ | توپ |
پرندهای به رنگهای سبز، آبی، زرد، و قرمز که معمولاً در نواحی استوایی و جنگلها زندگی میکند و حرف زدن مردم را به خوبی تقلید میکند | طوطی |
جایی که مردم در آن دخالت نداشتهاند، مثلاً کوه، دشت، دریا | طبیعت |
زر؛ رنگ زرد | طلا |
ریسمان | طناب |
جائی جلو یا اطراف ساختمان که دَوْرش دیوار است | حیاط |
میان | وسط |
چکه | قطره |
جعبه که برای نگهداری حیوانات از آن استفاده میکنند | قفس |
مادهای که برای شستن به کار میرود | صابون |
بیآب | خشک |
یاری کردن | کمک کردن |
تخم | دانه |
درمانده، ناتوان، ضعیف | بیچاره |
اسیر، کسی که در زندان بهسر میبَرد | زندانی |
لغت، واژه | کلمه |