واژگانِ مترادف و تعریفِ لغاتِ مخصوص هفتهٔ سیزدهم

Directions: Click on Next.

عجب!

چه جالب! چه عجیب! راست می‌کی؟! جِدّاً؟

کتاب‌های علمی

کتاب‌هایی که مربوط به علم است

اِشکالی دارد؟

مشکلی دارد؟ عیبی دارد؟

مگر اِشکالی دارد؟

هیچ اِشکالی ندارد، درست می‌گویم؟

ادبیّات

قصّه‌ و داستان‌‌ و مقاله‌ و شعر و نمایش‌نامه و غیره

گاهی اوقات

گاهی، بعضی وقت‌ها، گهگاه

سووشون

عنوانِ یک رمان مشهور

اثرِ سیمینِ دانشور

نوشتهٔ سیمینِ دانشور

آثار

اثرها، کتاب‌ها؛ نقاشی‌ها؛ ساختمان‌های باستانی

جِدّاً؟

واقعاً؟ راست می‌گی؟ عجب!

ورق زدن

از یک صفحهٔ کتاب به صفحهٔ بعدی رفتن؛ برگرداندنِ صفحه‌های کتاب

ظاهراً

به طور ظاهر؛ معلوم می‌شود، مثل این است که...

سلیقه

از چیزی خوش آمدن یا بد آمدن؛ ترجیحِ یک چیز بر چیز دیگر

شبیه

مانند، تقریباً یکسان

شبیهِ یکدیگر است

هر دو هم‌مانند هستند؛ هر دو مانندِ هم‌اند

رُستم

یک شخصیّت افسانه‌ای در شاهنامهٔ فردوسی، پدر سهراب

سُهراب

یک شخصیّت افسانه‌ای در شاهنامهٔ فردوسی، پسر رستم

معروف

نام‌آور، مشهور، معلوم

شاعران زیادی وجود دارد

خیلی شاعرها هستند

کتاب‌های جالبی

کتاب‌هایی جالب / کتاب‌هائی جالب

به نظر من

من فکر می‌کنم، به عقیدهٔ من

به‌هم

به یکدیگر، به همدیگر، یکی به دیگری

فرد

شخص، کس

دشت

صحرا

بحث کردن

حرف زدن، صحبت کردن، گفت و گو کردن

دربند

نامِ یک محل کوهستانی نزدیک تهران

دوست دارم، امّا...

می‌خواهم، امّا...

خوب دیگر، امّا بی امّا!

خواهش می‌کنم، «امّا نگو!»

سراغت خواهیم آمد

پیشِ تو می‌آئیم، دنبالِ تو می‌آییم

به اتّفاق یکدیگر

با یکدیگر، با هم، همه با هم، همراه همدیگر

دارند از کوه بالا می‌روند

دارند به سوی قلّهٔ کوه می‌روند

قهوه‌خانه

چایخانه، جایی که در آنجا چای می‌فروشند

خُنَک

کمی سرد

شیر

مایعی سفید که گاو تولید می‌کند و بچّه‌ها می‌خورند

خُرما

میوه‌ای شیرینِ قهوه‌ای‌رنگ که بر درخت‌های بلند می‌روید

به علاوه

علاوه بر این، گذشته از این، به اضافه

پُل

وسیله‌ای برای وصل کردن یک کنارهٔ رودخانه به کنارهٔ دیگری

از پل عبور کردن

از پل گذشتن، از پل رد شدن

شیب

زمینی که بالا یا پایین می‌رود

مسیر

راه، خیابان، طریق، راه باریک

صخره

سنگِ بُزرْگ

نفس زدن

تند نفس کشیدن

ورزشکارهای ماهری

ورزشکارهای خوبی

خستگی

خسته بودن

کافیست!

بس است!

قُلّه

بالاترین نقطهٔ کوه

منظره

آنچه از دور به نظر می‌آید

مزهٔ خوبی داشتن

با مزه بودن، خوش‌مزه بودن

ماهر

کارشناس

جویدن

با دندان‌ها خرد کردن، خوردن

تو می‌جوی

تو می‌خوری

غذایت را بجو

غذایت را بخور

صبحِ زود

خیلی زود بعد از سحر

در خانه باش!

در خانه بمان! در خانه بایست!