به هر حال خوب دیگه داستان زندگی من با قرتی خانوم، تمام اینجوریه، یا سگها رو میزنه یا گربهها رو میزنه یا پرنده شکار میکنه و یا تو خونه خرابکاری . ولی تمام این حرفا من خیلی دوسش دارم و که من و اون با همدیگه بتونیم یه سال دیگهای زندگی بکنیم یکمی سنش بالا رفته و ... به هر حال مشکلات سن بالا رو پیدا کرده.
امیدوارم که عکساشو داشته باشین و اهمم.....از داستانهایی هم که من تعریف کردم یکمی بخندین. خدا نگهدارتون!